ائل گلی (شاهگلی)
«ائل گلی در جنوب شرقی تبریز واقع شده است و احداث بنای اولیه آن را به زمان سلطان یعقوب آققویونلو نسبت میدهند که بعدها در دوره صفویه توسعه یافته است. این مکان در ابتدا به عنوان آبگیر در آبیاری باغات و مزارع اطراف کاربرد داشت». در وسط این گردشگاه استخر بزرگی قرار دارد که وسعت کنونی آن 5/5 هکتار است و قسمت عمیق آن در بعضی قسمتها 9 متر و در برخی قسمتها حدود 12 متر میباشد. در وسط این استخر عمارت هشت ضلعی 2 طبقهای وجود دارد که در سال 1350 ساخته شده است. قبل از آن عمارت یک طبقهای بود که محل اقامت ییلاقی ولیعهدان قاجار بود و تکمیل عمارت ائل گلی را به دوره «قهرمان میرزا پسرهشتم عباس میرزا نایبالسلطنه» که به حکمرانی آذربایجان مشغول بود نسبت میدهند. مجموع باغ ائل گلی در سال 1309 ه.ش به صورت گردشگاه عمومی درآمد. «آب این استخر از طریق شاه آرخی (نهر شاهی) از میدان چایی (مهران رود) تامین میشود. این گردشگاه بعد از انقلاب از شاهگلی به ائل گلی یا استخر ملت تغییر نام یافت و مجموعه حاضر هم اکنون 70 هکتار وسعت دارد. و یکی از جاذبههای توریستی تبریز میباشد. این مجموعه در مورخه 27/11/1387 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است».
عمارات باغ شمال
باغ شمال باغی بود که به باغ شاهزاده «شازده باغی» نیز معروف بود و در آن تعدادی از عمارات بسیار زیبا و مجلل قرار داشت که روزگاری محل اقامت پادشاهان، ولیعهدان و رجال دولتی بود. مرحوم ثقهالاسلام شهید راجع به باغ شمال مینویسد: «بانی نخستین این بنا سلطان یعقوب پسراوزون حسن آققویونلو متوفی در 896 ه. ق، بود. بعد از وی، هنگامی که تبریز به تصرف شاهان صفوی درآمد این باغ نیز که از باغهای سلطنتی آققویونلو به شمار میآمد، به تملک شاهان صفوی درآمد و در سال 962 ه.ق شاه طهماسب اول مراسم عروسی فرزند خود را در همین باغ برگزار کرد».
نادر میرزا در کتاب تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز مینویسد: «این جای نامدار به جنوب شهر تبریز است. نخست نامی که از این جا دیدهام آن است که باغ عشرت باد شمال و هشت بهشت تبریز را سلطان یعقوب بنحسن پادشاه بنا نهاد و به عهد پادشاهان صفوینژاد نیز ذکری از این بُستان شده، اما آبادانی بزرگ آن از نایب السلطنه عباس میرزاست، و مقدار اراضی آن چهل خروار تخمافکن است و آن چهار قطعه باشد، یک قطعه باغ بزرگ است که از دری که روبه شمال باشد بدان داخل شوند، دو خیابان از دو سوی کشیده، همه جا به آن عمارت از دوطرف درخت سیب و گلابی باشد به نظم و ترتیب، چون به نزدیک عمارات رسد آن جا با سه زینه به سطحی رسد که آبگیری بزرگ در آن باشد، پس عماراتی عالی این جا بنا نهادهاند که از کریاسی با زینهها از دو سوی بدان عروج کنند.
آن جای خضرائی باشد وسیع و بلند، که یک روی آن سوی شمال و شهر گشوده و هفت پنجره بالا روبدان نهاده، روی دیگر به باغ گلستان و کوه سهند و قلل پربرف آن گشوده است و جَنبین آن دو اُطاق باشد که یک روی آن به باغ و شهر است و روی دیگر به مشرق و مغرب به دو باغ رز، مشهور به باغ فرهاد و شیرین، و آن کوشک بزرگ مزین به صور سلاطین با اقتدار بود. چون از کریاس به باغ گلستان روند آن جای رو به جنوب حجرهها باشد به آجر پوشیده، بعضی با آئینهبندی مزّین، این جا برای زنان ساخته و به آخر این حجرهها گرمابه باشد.
بدان سال که من به تبریز آمدم نخست در باغ فرهاد که به جانب شرقی باغ است چند دست سرای عالی بود که برای منزلگاه حشم و سرای حرم پرداخته بودند سخت نیکو و استوار، آن عمارات همه ویران شد. بدین سالهای نزدیک ولیعهد دولت به آخر، عمارات گلستان که به باغ بادام روند بنائی بزرگ کرده و حوضخانه تابستانی بس عالی و به اطراف آن حجرهها و کوشکی بس بلند، که تمامی شهر از آن پیداست، چون بناهای چین که نقشهای آن دیدهام، و دو سرای دیگر که روز بدان جای بار دهد بس عالی، گفتند بیست هزار تومان زر بدان جا صرف کرده. این عمارات گلستان را یک روی به باغ بادام است و به آخر این باغ کوشکی بلند است که به یانق نگرد، و آن جا گاه گاه عرض لشکر بیند. اکنون این باغ آباد و جایی نزه است.
به سالهای گذشته مردم تبریز بدان جا تفرج کردندی و منعی نبود و بدین روزگار چون این باغ به اجاره دهند، مستأجر به هر در سگی بزرگ بسته که مردم را زهره نیست بدان جای روند و ندانند که نایب السلطنه این باغ عامه را کرده تا مردم بدان جای روند و بهرهای از عیش برگیرند، و او را به نیکی یاد کنند».
مرحوم عبدالعلی کارنگ در کتاب آثار باستانی آذربایجان راجع به باغ شمال مینویسد: «در زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نیز این باغ جزو املاک دولتی محسوب میشد. در زمان محمد علی میرزا باغ شمال به پایگاه سربازان دولتی و سواران طرفدار استبداد مبدل شد. حمله مشروطه خواهان و هزیمت سواران قراجه داغ از باغ شمال یکی از داستانهای قهرمانی مردم آزادیخواه تبریز به شمار میرود.
در سالهای 30 ـ 1329 ه.ق، باغ شمال قرارگاه قشون روس تزاری بود و نقشههای شیطانی آنان در کاخهای این باغ طرح میگردید. مرحوم میرزاعلی آقا ثقــۀالاسلام، شیخ سلیم، ضیا العلما و یاران آنان را نیز چند شبی در همین باغ زندانی و محاکمه نمودند و عصر روز عاشورای 1330 ه.ق، در سربازخانه قدیم، محل تالار سخنرانی کنونی دانشسرای پسران تبریز به دار زدند».
این باغ پس از پیروزی مشروطه خواهان به ستاد انقلاب مشروطه و اردوگاه مجاهدان مشروطه تبدیل شد. در سال 1308 خورشیدی باغ شمال به تملک شهرداری درآمد «تا سال 1320 ه. ش مشجر و عماراتی در وسط آن باقی بود که پس از اشغال قشون بیگانه و عدم مراقبت از بین رفت و مبدل به زمین بایر گردید». بعد از خروج فرقه دموکرات از شهر تبریز محل این باغ جهت ساخت ورزشگاه اختصاص داده شده و ورزشگاه چند منظورهای بنام باغشمال که امروزه به ورزشگاه تختی مشهور است، در آن ساخته شد.
عمارات باغ صاحبآباد
شروع ساخت این مجموعه به دوره اباقاخان در زمان صدارت شیخ محمد جوینی (وزیر کبیر وی) برمیگردد. شیخ محمدجوینی در محل امروزی میدان صاحبالامر باغ بزرگ زیبایی ساخت و عمارتی شاهانه در وسط آن بنا نمود که به باغ صاحبآباد معروف شد. «بعد از وی این باغ و عمارت محل اقامت و مقر فرمانروائی امرا و حکام و سلاطین بوده است اوزون حسن آققویونلو در همین باغ مقیم بود و در میدان بزرگ جلو این باغ از سپاهیان خود سان میدید. سلطان یعقوب پس از درگذشت وی، عمارت معروف هشت بهشت را در وسط همین باغ بنا کرد».
«عمارت نصریه نیز در جنب همین باغ یا حتی در قسمتی از زمین همین باغ بنا گردید» شاه اسماعیل هم در کاخ هشت بهشت اقامت گزید. «شاه طهماسب در جانب شرقی میدان صاحب آباد مسجد سلطنتی خود را بنیان نهاد».
«و این باغ و عمارت تا تخریب شهر از طرف عساکر عثمانی در 1045 ه.ق، همچنان باقی بود»
بعد از آن دیگر ذکری از آبادی باغ صاحبآباد و کاخ هشت بهشت نرفته است. در زمان قاجاریه میدان صاحبآباد نام صاحب الامر گرفت و مبدل به مرکز خرید و فروش خواربار گردید. اکنون نیز همراه با یک دنیا خاطره دلانگیز به همین نام مشهور است».
عمارت باغ صفا
در شمال محله سیلاب برتپهای در دامنه کوه سرخاب باغی وجود داشت که متعلق به عباس میرزا نایبالسلطنه فرزند و ولیعهد فتحعلیشاه بوده است. نادرمیرزا مینویسد: «باغ صفا که به شمال شهر بود و من آن باغ را دیده بودم بسیار بار، چون آن جائی به جهان کمتر بود. تا 10 سال پیش از این تاریخ آباد بود، اکنون هیچ اثری از آن عمارت به جای نمانده».