موقعیت جغرافیایی
کلانشهر تبریز یکی از قدیمیترین شهرهای ایران و مرکز استان آذربایجانشرقی است. این شهر یکی از بزرگترین مراکز، اداری، بازرگانی، صنعتی و فرهنگی ایران میباشد، که در گذشته به دلیل قرار داشتن در مسیرجاده ابریشم یکی از شهرهای مهم تجاری ایران قلمداد میشده است. این شهر در «38 درجه و 8 دقیقه عرض شمالی و 46 درجه و 15 دقیقه طول شرقی بر گوشه شمالشرقی دشتی به وسعت 3000 کیلومترمربع، به ارتفاع تقریبی 1350 متر از سطح دریا قرار گرفته است. این دشت محصور در میان کوهها و تپهها با شیبملایمی تا دریاچه ارومیه در مغرب ادامه مییابد. بلندترین کوه نزدیک به تبریز سهند ـ به احتمال اسنوند مذکور در اَوستا ـ است که در 50 کیلومتری جنوب آن قرار گرفته است… بین سهند و تبریز تپههایی به ارتفاع 600 ـ 500 متر پراکنده شده که یانیق داغ (کوه سوخته)، خوانده میشوند».
«تبریز از شمال به شهرستان مرند و اهر، از جنوب به شهرستان مراغه و هشترود، از مشرق به شهرستان سراب و میانه و از مغرب به دریاچه ارومیه محدود است».
شرایط اقلیمی و آب وهوایی
از آنجا که این کلانشهر در منطقه کوهستانی ایران واقع شده است لذا دارای آب و هوای سرد و خشک مطبوع میباشد. در ضلع شمالی شهر یک رشته کوههای سرخ رنگ به نام سرخاب قرار دارد که زیبایی دوچندانی به آن بخشیده است. در نوشتههای قدیم، تبریز را منطقه بسیار سرد و در عین حال دارای هوای سالم و دلنشین نوشتهاند که به تعدادی از آنها اشاره میشود. تاورینه(1632 ـ 1668م) مینویسد: «هوای ایالت آذربایجان خیلی سرد و حال اینکه بسیار سالم است» آدام اولئاریوس که در دوره صفویه از تبریز بازدید کرده مینویسد. «هوای تبریز به باور ایرانیان از همه جا سالمتر و موجب بهبودی بیماران است زیرا اهالی آن هیچگاه از بیماری تب، رنج نمیبردند».
نادر میرزا در کتاب تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز مینویسد «هوای این شهر به لطافت در تمامی ایران مشهور و به برودت مایل، و در کمال سلامت و نیکی است و در این مصر مبارک از بعضی امراض که ما را از کثافات هوا خبر میدهد نشانی نیست».
از رودهای مهم تبریز میتوان به:
آجیچای (تلخه رود)
و مهران رود (میدان چایی) اشاره کرد.
اکثریت ساکنان تبریز آذربایجانی بوده و به زبان ترکی آذربایجانی و لهجه تبریزی سخن میگویند.
قدمت شهر تبریز
قدیمیترین کتیبهای که نام تبریز در آن نوشته شده، کتیبه سارگن دوم (پادشاه آشور) میباشد که آن را شهری بزرگ و دارای باروی تو در تو وصف کرده است. قدمت این شهر براساس یافتههای موجود به دوره عصرآهن باز میگردد و شاید با حفاری لایههایزیرین خاک به بیشتر از آن هم برسد. نام تبریز در زبان اقوام و سفرنامهها و کتب تاریخی مختلف به نامهای تاروئی، تارماکیس، تارماکیزا، تاورژ، داورژ، گابریس، تبرمئیس، توریس، تیوریز، دبریز، تاب ریز، تِبریز، تربیز، تَبریز و…. فراوان یاد کردهاند. «راجع به وجه تسمیه تبریز محققان و مورخان بسیاری از قرنهای گذشته تا به امروز در این مورد به تحقیق و تفحص پرداختهاند ولی آنچه به نظر میرسد از این تحقیقات حاصل شده است، پراکندگی آرا و پیدایش معانی متناقض و متضاد بوده است».
در زیر به تعدادی از نظریههای متفاوت راجع به وجه تسمیه تبریز در کتب مختلف اشاره میکنیم:
معروفترین و عامیانهترین نظرات، برگرفته از آمدن زبیدهخاتون، زن هارون الرشید (خلیفه عباسی) به این منطقه و برطرف شدن مرض تب او میباشد که وی بعد از بهبودی دستور ساخت شهری را در این مکان میدهد و نام آن تبریز به معنای (ریزنده تب) میگذارد.
هر چند که این مسأله افسانهای بیش نیست زیرا سندی راجع به آمدن زبیدهخاتون به این منطقه وجود ندارد در ضمن قدمت شهر تبریز براساس یافتهای موجود به دوره عصرآهن و قبل از اسلام باز میگردد.
برخی از مردم نیز عقیدهای شبیه به منظر بالا را دارند که تبریز به معنی ریزنده، تب ناشی از بیماری است، در واقع وقتی آدم تبدار از ولایت دیگر به این شهر میآمد، بیماری وی به دلیل آب و هوای سالم این شهر بهبود مییافت.
«گروهی از جمله محمدحسین بنخلف تبریزی نام تبریز را با آیین آتشپرستی مربوط دانستهاند. لرد کرزن در کتاب (ایران و قضیه ایران) مینویسد: «تبریز را کلمهای آریایی مُستخرج از تب به معنای (گرم و نیمگرم) و رز، ریز و رش از مصدر (ریختن) میداند و آن را به سبب وجود چشمههای آب گرم مجاورش (گرماریز) معنی کرده است.»
«میرزا طاهر که در زمان صفویان، برخی او را حاکم آذربایجان و برخی دیگر دانشمند میدانند، درباره وجه تسمیه تبریز دو وجه ذکر کرده است که اولی مربوط است به سلامت هوای این شهر و دافع بودن آن، اما وجه دیگر که [اصل نام شهر] تبریز نیست و تابریز است و تاب به معنی روشنایی و مقصود از ریزافشان که من حیث المجموع به معنی روشن افشان است، و چون این شهر از قدیم الایام پایتخت آذربایجان بوده و آذربایجان به عقیده پارسیان مولد زرتشت میباشد و نیز روشنایی از آتش بر میخیزد و این شهر مرکز آتشپرستی و مقرآتشپرستان بوده آن را تابریز نامیدند».
در منابع ارمنی از تبریز به نام تاورژ یا داورژ یاد کردهاند که خسرو ارشاکی پادشاه ارمنستان قلعه شهر تبریز را به یاد، گرفتن انتقام اردوان پنجم اشکانی از اردشیر بابکان بنا کرد و بدان نام «داورژ» داد که به معنای «انتقام گاه» است.
«گرانتووسکی و مینورسکی واژه تبریز را به دافع حرارت و پنهان کننده تف و گرما معنی کرده، و آن را ناشی از آتشفشانهای کوه سهند دانستهاند.
م.آ. ممدوف، نام تبریز را دارای ریشه ترکی دانسته است».
عدهای ریشه کلمهی تبریز را به «تاروئی و تارماکیس» که در کتیبه سارگن دوم به آن اشاره شده است نسبت میدهند و آن را کلمه تغییر یافته «تاروئی» میدانند «توماس هربرت معتقد است که این شهر نام خود را از کوهستان توروس که در دامنهی آن قرار دارد گرفته است (احتمالاً کوه سرخاب)».
«احمد کسروی در مورد وجه تسمیه تبریز مینویسد: «آنچه درباره تبریز در کتابها نوشتهاند و یا بر زبانها میگویند همه عامیانه و نادرست است و من با همه جستجوهایی که به کار بردم به معنی آن نرسیدم و بهتر دیدم به حال خود گذارم» بنظر میرسد در مورد وجه تسمیه این شهر گفته فوق قابل قبولتر از سایر نظرهاست، مگر اینکه اسنادی قدیمی و معتبر پیدا شود و ما را به یافتن ریشه واقعی این کلمه راهنمایی کند».
تبریز در روزگاران باستان
این شهر به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی همواره مورد علاقه و توجه کشورگشایان، بازرگانان، جهانگردان، محققان و ماجراجویان بوده است. جناب آقای بهروز خاماچی در کتاب شهر من تبریز مینویسد: «شهر تبریز با فراز و نشیبهای متعدد در دوره قبل از مادها، در دوره کاسیها، لولوبیها، اورارتوها و مانناها و… همواره مرکز و پایتخت این منطقه بوده است منتها با نام و مشخصات دیگر، زیرا در آذربایجان کهن و باستانی به علت موقعیت خاص، هیچ شهری و پایگاهی و اقامتگاهی نمیتوانست این مختصات جغرافیایی، اقتصادی، نظامی و سیاسی و منطقهای را داشته باشد که تبریز قدیم داشته است» ایشان در ادامه مینویسند.
«در روزگاران باستان در تمام سرزمین آذربایجان شهری به اهمیت و اعتبار تبریز وجود نداشت که این همه مورد توجه کشورگشایان قرار گرفته باشد. در طول دوران حکومت هخامنشیان، اشکانیان، آذربایجان و مرکز آن این شهر یکی از مهمترین ایالتها و ساتراپ نشینهای ایران باستانی بوده است. در اواخر ساسانیان در زمان جنگهای ایران و روم، هراکلیوس (هرقل) که به آذربایجان لشکر میکشد، این شهر در آذربایجان چنان صدمهای میبیند که به حالت یک قریه و شهر کوچک و کم توجه درمیآید».
بعد از اسلام تبریز به دلیل ویرانی، قریهای بینام و نشان بیش نبود. و تا اواخر قرن دوم ذکری از نام تبریز در هیچ یک از کتب تاریخی نیامده است. بلاذری و یاقوت تجدید بنای شهر تبریز و آباد ساختن آن را از اقدامات خانواده روادی به ویژه پسران او دانستهاند. از این گفتارها مشخص است که زمان تجدید بنا و حیات این شهر اواخر قرن دوم هجری و اوایل قرن سوم هجری میباشد، این شهر رفته رفته در اواسط قرن چهارم از معروفیت خاصی برخوردار میشود. «و در قرن پنجم و ششم صورت مستحکمتری به خود میگیرد. دیگر تبریز شهری است بزرگ و آباد و یکی از زیباترین و با شکوهترین شهرهای آذربایجان شمرده میشود (در این حوقل) آن را تأیید میکند، چنانکه مینویسد «تبریز از شهرهای آبادان آذربایجان است» و از رواج آن سخن میراند و مقدسی آن را از مدینه الاسلام (بغداد) برتر میدارند».
تبریز بعد از اسلام
بعد از اسلام در دوره حکومتهای روادیان، اتابکان آذربایجان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قراقویونلوها و صفویان به پایتختی انتخاب شده است. اوج شکوفایی تبریز بعد از اسلام مربوط به دوره ایلخانان است که در آن زمان تبریز «پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بوده است. این شهر دردوره قاجار به عنوان ولیعهد نشین این سلسله انتخاب شد و در این دوران با آغاز جنگهای ایران و روس این شهر یکی از اهداف قوای روس به شمار میرفت.
عباس میرزا (ولیعهد وقت) که والی آذربایجان بود شروع به اصلاحات گستردهای در این شهر نمود که یکی از آنها مدرن سازی نظامی ارتش ایران بود. در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی با گسترش تجارت با خارج از مرزهای ایران، این شهر خود را به عنوان شهر دوم ایران مطرح کرد. این شهر در دوره قاجار نقش مهمی داشت و نیروهای مشروطه خواه تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان نقش اساسی و مهمی در پیروزی جنبش مشروطه و حیات آن در ایران داشت. در دوره جنگ جهانی دوم به دست شوروی اشغال شد. پس از پایان جنگ قوای شوروی از تخلیه این منطقه خودداری کردند و در سال 1324 فرقه دموکرات آذربایجان با حمایت شوروی حکومتی خودمختار از دولت مرکزی ایران به نام آذربایجان ملی حکومتی (حکومت ملی آذربایجان) برپا نمود و تبریز به عنوان مرکز فعالیت این گروه انتخاب شد.
این حکومت در سال 1325 با حمله نیروهای ارتشی ایران از هم پاشید». شهر تبریز از دوره پهلوی تا به امروز به عنوان یکی از قطبهای اداری، صنعتی، بازرگانی و فرهنگی ایران به فعالیت خود ادامه میدهد.
نام تبریز در سفرنامههای تاریخی بسیاری آمده که در آخر این مجله به قسمتی از این سفرنامهها اشاره میشود:
- «یاقوت حموی (574 ـ 626 ه.ق.) مینویسد: «تبریز مشهورترین شهرهای آذربایجان است، آبادان و بس زیباست و قلاع استواری دارد که با گچ و آجر ساختهاند و نهرها از وسط آن جاری است و باغها اطراف شهر را فراگرفتهاند و میوه در آنجا فراوان و ارزان است و عمارتها را با آجر منقش و گچ در غایت استحکام بنا کردهاند».
- «ابن بطوله (703 ـ 779 ه. قمری) مینویسد: «از دروازه بغداد به شهر تبریز در آمدیم و به بازار بزرگی که معروف به بازار قازان (غازان) است رسیدیم و آن از بهترین بازارهایی بود که در همه شهرهای دنیا دیده بودم».
- مولف اخبار الاول مینویسد: «تبریز دارالملک و بزرگترین و استوارترین شهر آذربایجان است و جز تبریز، هیچ شهری در آذربایجان را آفت مغول مصون نماند. خیرات و اموال و صناعات آن بسیار است».
- «ژان باتیست تاورنیه فرانسوی (1605 ـ 1689م) مینویسد: «در این شهر گروه کثیری از بازرگانان زندگی میکنند و داد و ستد فراوان، تبریز را در تمام آسیا مطرح کرده است و بازارهایش پر از اجناس فاخر است».
- «مارکوپولو جهانگرد ونیزی (قرن سیزدهم میلادی) مینویسد: «تبریز شهر به غایت زیبا و با ابهت است … و از شهرهایی که تاکنون دیدهام از همه زیباتر و ثروتمندتر است. در این منطقه شهرها و دژهای فراوانی وجود دارد اما نسبت به سایر شهرها به مراتب پر نفوستر و معتبرتر است.
ساکنان تبریز اصولاً از راه داد و ستد به تهیه پارچههای زربافت و ابریشمی میپردازند… تبریز به اندازهای از نظر محل جغرافیایی برای داد و ستد مناسب است که سوداگران هند و بغداد و نواحی گرمیسری همین طور از اطراف اکناف اروپا به این شهر روی میآورند تا کالاهای گوناگون بخرند و بفروشند». - «کلاویخو سفیر دولت اسپانیا که در سال (806 ه.ق) تبریز را دیده، مینویسد: در سراسر شهر خیابانهای پهن و میدانهای وسیعی دیده میشود که ساختمانهای بزرگ، کاروانسراها و بازارها و خیابانها این میدانها را در برگرفتهاند. در بازارهای این شهر، پارچههای ابریشم و پنبه و تافته و ابریشم خام و جواهرات و همه گونه ظروف پیدا میشود. گروه کثیری از بازرگانان خارجی و داخلی و مقادیر بسیار از کالا در این شهر وجود دارد».
- کاتب چلبی (1017 ـ 1067 ه.ق) سیاح عثمانی، مینویسد: «در شهر تبریز مغازههای بسیار، بازارهای وسیع، پارچه فروشیهای معتبر، جوامع و مساجد عالی، منارههای مزین به کاشی و خانقاههای متعددی دارد. از آن جمله است جامع سلطان حسن که از بناهای اوزون حسن پادشاه (آق قویونلو) میباشد».
- ژان شاردن (1643 ـ 1713 م.) جهانگرد فرانسوی مینویسد: «تبریز بلده بزرگ و عظیمی است و از حیث مقام و عظمت، ثروت و مکنت، تجارت و تعداد نفوس دومین شهر ایران به شمار میرود».
- جملی کارری فرانسوی (1651 ـ 1725 م.) مینویسد: «تبریز بازارهای عالی و کاروانسراهای محکم دارد و موقعیت مهم تجاری این شهر گروه بیشماری از تجار و بازرگانان ملل مختلف را به خود جلب کرده است».