مساجد از جمله بناهای ارزشمند تاریخی میباشند که با فرهنگ مردم این خطه عجین شده و همواره از سوی مردم مورد توجه و احترام بوده و هنرمندان کوشیده اند تا با همه مهارت و کاردانی خود در ایجاد استحکام و زیبایی و فضای معنوی آن نقشی داشته باشند. و در واقع مسجد تاریخی مجموعهای است از هنرهای گوناگون که از گذشتگان برای ما به یادگار مانده است. از ویژگی های این مساجد میتوان به طراحی مناسب، محاسبات دقیق، انواع سازه، ستونهای زیبا و… اشاره کرد. در ادامه میخواهیم به یکی از این عمارت ها (ارک علیشاه تبریز) بپردازیم.
ارک علیشاه تبریز (مسجد جامع علی شاه)
ارک علیشاه تبریز «باقیمانده مسجدی است که در فاصله سالهای 716 الی 724 ه. ق بوسیله تاج الدین علیشاه جیلانی وزیر الجایتو و ابوسعید بهادرخان ساخته شده»، که متاسفانه امروزه قسمتی از دیوارهای آجری محکم و قطور آن باقی مانده است و حوادث بسیاری در طول تاریخ بخش اعظم آن را نابود کرده است.
«قسمت جنوبی آن دارای طاقی بزرگ بوده که گفته میشود به علت فرو نشستن بنیان و تعجیل در اتمام، طاق آن شکسته و فرو ریخته است.
قسمتی که اکنون در وسط سه دیوار بلند شرقی – غربی – جنوبی بصورت ایوان به چشم میخورد، بخش مسقف مسجد بوده که عرض آن 15/30 متر و ارتفاع دیوارهای دور آن به طور متوسط 26 متر است و بوسیله 69 پله میتوان به بالای آن راه یافت عرض دیوارها 40/10 متر و داخل آنها مرکب از دو دیوار عریض مستحکم است که در چند مرحله به وسیله طاقهای متعدد به همدیگر اتصال یافته اند.
این بنا در بیشتر سفرنامههای و تواریخ وصف شده است. برای مثال:
حمدالله مستوفی، مورخ و جغرافیدان قرن هشتم در کتاب نزهت القلوب مینویسد: «تاجالدین علیشاه جیلانی در تبریز، در خارج محله نارمیان، مسجد جامع بزرگی ساخته که صحناش دویست و پنجاه گز در دویست گز است و در او صفهای بزرگ، از ایوان کسری به مدائن بزرگتر، اما چون در عمارتش تعجیل کردند فرود آمد و در آن مسجد انواع تکلفات به تقدیم رساندهاند و سنگ مرمر بیقیاس در او به کار برده و شرح آن را از زمان بسیار باید.»
ابنبطوطه جهانگرد معروف مراکشی مینویسد: «رسیدیم به مسجد جامعی که وزیر علیشاه معروف به گیلان (جیلان) آن را ساخته است و در بیرون آن از دست راست مدرسه است و از دست چپ زاویهای وجود دارد و صحن آن با سنگهای مرمرین فرش گردیده و دیوارها به وسیلهکاشی که چیزی مانند «زلیج» است پوشانیده شده و جوی آبی از وسط آن میگذرد و انواع درختان و موها و یاسمین در آن به عمل آوردهاند. هر روز بعد از نماز عصر در صحن این مساجد سورههای (یس و فتح و عم) را قرائت میکنند و مردم شهر برای شرکت در این قرائت در آنجا گرد میآیند».
بدرالدین محمود العینی مینویسد: «در وسط صحن مسجد، حوض مربعی بود که هر ضلع آن 150 زراع طول داشت سکوئی در وسط آن بود که در هر سوی آن از دهان مجسمه شیر آب فرو میریخت، بالای سکو نیز فوارهی هشت گوشی بود که دو دهانه آب پران داشت. طاق نوک تیز محراب به وسیلهی دو ستون مسی اندلسی نگاه داشته میشد و قاب محراب با طلا و نقره تزئین و نقاشی شده بود. چراغهای مزیّن به زرو سیم با زنجیرهای مسی از سقف آویزان بودند و داخل طاق را روشن میکردند و پنجرههای مشبک نیز هر کدام 20 شیشۀ دایرهای مزین به طلا و نقره داشت».
«سرِ ژان شاردن فرانسوی مینویسد: «مسافرانی که از ایروان به تبریز میروند قبل از ورود به شهر از دور منارهی بلند بنای عظیم جامع علیشاه نظر آنان را جلب میکند».
«بازرگان ونیزی مینویسد: «این مسجد را عمارت ارک علیشاه میخوانند، بنای به غایت بزرگی است که وسط آن هرگز سرپوشیده نبوده است. در آن سمتی که مسلمانان معمولاً به نماز میایستند شبستانی ساختهاند، که طاقی دارد بسیار بلند چنان که اگر کمانکشی تیری در کمان مناسبی قرار دهد و رها کند، هرگز به زیرآن شبستان نمیرسد. اما این بنا را تمام نکردهاند دور آن را با سنگهای نفیسی طاقبندی کردهاند و طاق بر روی ستونهایی از مرمر قرار دارد و مرمر به اندازهای ظریف و شفاف است که به بلور نفیس میماند. تمامی این ستونها به یک اندازه و یک ارتفاع و ضخامت است. بلندی هر ستونی نزدیک به پنج یا شش گام است این مسجد سه درب دارد که از آنها فقط دو تا به کار میرود. هر دو قوسی شکل است، نزدیک به چهار پا پهنا و بیست پا بلندی دارد. ستونهای دو سوی درها از سنگ مرمر نیست بلکه از سنگهایی به الوان گوناگون است و حال آنکه بقیه طاق را با گچ مقرنس ساختهاند».
مادام دیولافوا جهانگرد و باستانشناس و محقق معروف فرانسوی که در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار از ایران دیدن کرده مینویسد: «در ضمن گردش به عمارت ارک قدیمی برخوردیم، ارک علیشاه این بنای با عظمت که 20 متر ارتفاع دارد، قبل از ورود به شهر هم از فاصله دور نظر مسافرین را جلب میکند. این ارک یا مسجد بزرگ در میان میدانی وسیع قرار گرفته است و از دیواری به شکل کثیرالاضلاع محصور گردیده و دارای برجهای مرتفعی است و اطراف آن هم خندق عریض و عمیقی ساختهاند که اکنون یک قسمت آن پر شده است… در اطراف این بنای نیمه خراب انبیه نظامی جدیدی ساخته شده که مخصوص سپاهیان و سربازان ساخلوی تبریز است و یک کارخانه توپریزی هم هست که اکنون متروک و بدون استفاده مانده است، پلکان خرابی منتهی به بام میگردد و در بالای بام ارک افق وسیعی به چشم میخورد که تا دامنه جبال مستور قشنگی پدیدار میگردد. از دور دست پهناور سرسبزی دیده میشود که تا دامنهی جبال مستوراز برف امتداد دارد و چون پایین نظر اندازیم در زیر پا خانههای متعدد خشت و گلی را میبینیم که در زیر شکوفههای سفید و قرمز درختان میوه مخفی شده و تنها گنبدهای بازار و کاروانسراها و مساجد از میان شاخه و برگ درختان سربرآوردهاند».
«فرد ریچاردز در سفرنامهاش مینویسد: «ابعاد عظیم بقایای این ساختمان (ارک) و وجود خصوصیات شرقی در شبکه بنای آن، زمینهی بیمانندی را برای نمایش یکی از افسانههای هزار و یک شب فراهم میسازد».
از دیگر نویسندگان و سفرنامه نویسان معروف که راجع به ارک علیشاه نوشتهاند میتوان به آقسرایی، کاتب چلبی، پیتردلاوله، دونالدویلبر و مرتضی میرزا و… یاد کرد) عوامل بسیاری باعث تخریب این مسجد جامع عظیم شده است. که از جمله میتوان تعجیل در ساخت آن، زمین لرزههای متعدد تبریز که مهمترین و مخربترین آن زلزله سال 1193 ه. ق که در شهر تبریز اتفاق افتاد و هزاران کشته بر جای نهاد طاق مسجدعلیشاه و اکثر بناهای بینظیر را ویران کرد.
«با آغاز جنگهای ایران و روسیه در سالهای 1804 – 1824 به فرمان عباسمیرزا ولیعهد قاجار سرباز خانه، ستادفرماندهی جنگ ارتش ایران و کارخانه ریختهگری و توپریزی در محوطه ارک تبریز ساخته شد. و همچنین محل انبار مهمات نظامی استفاده میشد. در دوره انقلاب مشروطه مجدداً یکی از انبارهای مهمات و مخزن غلات گردید و حصاری دور آن کشیده شد نام ارک به خود گرفت». «به هنگام حمله قشون روس به تبریز مجاهدین مشروطهخواه مجبور به پناه بردن به ارک و دفاع از خود شدند روسها از باغ شمال به طرف ارک و محله جات توپاندازی میکردند. زیاد از 500 توپ در عرض یک روز به طرف ارک انداختند».
که آثار آن گلولههای توپ امروز نیز بر روی دیوار ارک قابل مشاهده است بعد از تصرف ارک توسط قوای روس «در 9 مارس 1912 هم بالا خانهی آن را با دنیامیت منفجر کردند»
«در بهمن 1290 ش ارک در دست قوای روس و محل نگهداری اسلحه و مهمات آنها بود و یک دسته سالدات همیشه در آنجا بودند».
به سبب بیمبالاتی روسها در جابجایی توپها یکی از انبارهای باروت آتش گرفته و منفجر شد و آسیبهایی رابه دیوار ارک رسانید.
«بطوری که مشهور است در زیر این بنا (ارک) سه نقیب یا دالان زیر زمینی وجود دارد که یک رشته آن به شنب غازان و رشته دیگر به باغمیشه فعلی یعنی محل سابق ربع رشیدی و رشتهای نیز از وسط بازار گذشته، پس از عبور از زیر رودخانه آجیچای به حوالی فرودگاه میرسد».
شاید این سوال برای مردم مطرح باشد که بنای ارک با اینکه درگذرزمان دستخوش حوادث طبیعی و انسانی شده چگونه باز هم پابرجاست و به نماد استقامت و پایداری تبدیل شده است. در جواب این سوال عدهای از مردم معتقدند که در ملات ارک از زرده تخم مرغ استفاده شده و بدین سبب باعث شده که این بنای شکوهمند استحکام بیشتری داشته باشد ولی این عقیده به نظر منطقی نیست زیرا میلیونها تخممرغ نیاز خواهد بود. ولی جناب آقای بهروز خاماچی راجع به این مسئله، مطلب قابل قبول منطقی را در کتاب شهر من تبریز ذکر کردهاند. ایشان نوشتهاند. «باید در این مورد خاطرنشان کرد، که آنچه باعث شده بقایای ارک علیشاه تاکنون در مدت 700 سال سالم باقی بماند وجود نوعی ملات ساروج از خاکستر و آهک و گچ و گل رس میباشد که گچ و آهک این بنا از نوع خاصی از معدن اطراف تبریز به دست میآمد و مواد ساروج مدت 40 روز در داخل آب به شکل خمیر باقی میماند آنگاه مورد استفاده معماران قرار میگرفت و اینکه به طور عامیانه میگویند.
از زرده تخممرغ در ملات ارک استفاده شده داستانی بیش نیست و ماجرا از این قرار است که در قدیم در هر مکانی که مسجد یا امامزاده میساختند زنان خانهدار برای خود و شوهر و بچههایش نذر گفته و نیت میکردند و تعدادی از تخممرغ خانگی را آورده و در کنار ساختمان، زرده آن را به داخل ملات میریختند تا نذرشان برآورده شود بنابرین چون بنای ارک علیشاه مدت 20 سال طول کشید تا به اتمام رسید لذا هر روزی یا هفتهای تعدادی از زنان چند عدد تخممرغ را به ملات ارک مخلوط میکردند و این قابل قبول نیست که ارک به این عظمت را با زردهی تخممرغ بسازند».
ارک علیشاه تبریز، که در قلب شهر تبریز استوار ایستاده امروزه به عنوان نماد شهر تبریز یاد میشود. در اوایل حکومت پهلوی صحن آن به صورت گردشگاه عمومی درآمد و در سال 1310 ش تحت شماره 170 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید این بنا در خیابان امام خمینی(ره)، سهراه طالقانی واقع شده است.